indigo

۲۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

قرار بود امروز با هم بریم

نشد ... 

اما به همین آسمون آبی که انقدر صاف و صیقلی بود که میشد توش تو را ببینم قسم

که همین جوری که راه میرم چشمام دنبال تو بود

یک شنبه که دم مترو بودم همش دنبال تو بود

شاید هنوز نمیدونی که دارم برات مینویسم... ولی روزی صدبار میام ببینم که تو چی مینویسی... 

رستگاری عاشقی در 22 بهمن 

 

عشق در لحظه پدید می آید
دوست داشتن در امتداد زمان؛
این، اساسی ترین تفاوت 
میان "عشق و دوست داشتن" است.
عشق، معیارها را درهم می ریزد...
دوست داشتن بر پایه ی معیارها
بنا می شود...
عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشد
دوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد...
عشق، قانون نمی شناسد!
دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی ست...
عشق، فوران می کند 
چون آتشفشان و شره می کند چون آبشاری عظیم ...
دوست داشتن، جاری می شود چون رودخانه ای بر بستری با شیب نرم !
عشق ویران کردن خویش است 
دوست داشتن،  ساختنی عظیم!

 |نادر ابراهیمی|


بَس‌که‌میخواهم‌که‌باشَم،با تو دَرگفت‌و‌شنود
یک‌سُخن گَر بِشنوم، صَد داستان‌گویم تُرا

.

.

.

بخوان بنام نامه های مجنون

 


زمانه در پى تو بود و لو ندادمت ولى
مرا به بند مى کشد به جرم راز دارى ام

شناختند مردمان من و تو را به این نشان
تو را به صبر کردنت مرا به بى قرارى ام

چقدر غصه مى خورم که هستى و ندارمت
مدام طعنه میزند به بودنم ، ندارى ام

«قلیلَ مِنکَ یَکفینی...
ولکن قلیلکَ لا یُقال لَهُ قَلیل!»
اندکی از تو مرا کفایت می‌کند...
امّا اندک تو را نمی‌توان اندک خواند!

- محمود درویش

یک شنبه حدود ساعت 10 نیم تا ساعت 1 دم مترو صبر کردم به ارزوی اینکه تو را ببینم ... که ای کاش میدیدم ... 

چقدر ارزو کردم و توی دلم سعی میکردم سیم های اتصال کائنات رو وصل کنم که اون روز دانشگاه اومده باشی و توی برگشت ببینمت

.

.

.

نیومدی و دیر شد 

خیلی فکر کردم در مورد ازدواج و اینکه چه چیزی میتونه من رو مطمئن کنه از طرف مقابلم که واقعا خانواده اش میخوان دخترش زندگی کنه و اینکه چقدر مذهبی هستن و اینکه چقدر عنصر تفکر توی خانواده مهم تلقی میشه ...

و اینکه اصن چنان که می نماین هستن؟؟!

پس از سال ها جستجو و پرسش به این رسیدم ... اگه میخوای کسی رو بشناسی ببین چقدر مهریه اش هست؟؟! ببین واقعا خانواده اش چی میگه؟؟! 

چرا اینقدر امار طلاق توی  خانواده های مذهبی زیاد شده؟!

خب معلومه چون مذهبی نیستن چون فرهنگ از مذهب مهم تره ... چون فرهنگ غلط مذهب ادمای این کشور شده چون فرهنگ غلط و برداشت نامناسب از اسلام و اون چه من دلم میخواست شده اسلام ..  نه اینکه من برم دنبال اسلام ... ادما به اسلام گفتن بیاد دنبالشون ...

اصالت رو با تعداد زیاد سکه نمیشه نشون داد ... چقدر دخترا بودن که رفتم خواستگاری و همون اول بخاطر سکه ردشون کردم... سکه یه کلمه سه حرفی هست ولی توش یه عالم نشونه و حرفا هست ... حتی میتونم برات از عدد سکه بگم اون زندگی چطوری داره میگذره ... 

شاید به خاطر همین بود که رسول گفت ... بهترین ازدواج اونی ست که مهریه اش کم باشه 

به من میگن ...خب یه عددی رو عند الاستطاعه میکنی ... بعدم نمیدی و اونم نمیخواد .. همینجوری ..  میگم این حدیث رو شنیدی که میگه

کسی که مهریه‌ای (برای زن قرار دهد) و قصدش این باشد که به او ندهد او همانند دزد است. (فروع کافی، ج. ۵، ص، ۳۸۳.)

بعد میگم عند الاستطاعه ینی چی؟؟ ینی من میگم اگر استطاعت داشتم میدم ولی هیچ وقت قصد ندارم به این استطاعت برسم ... یا شایدم نمیرسم ... پس ینی قصدم تلویحا این میشه که به او ندم ..  پس تلویحا دزد شدم رفت ... 

.

.

.

بالاخره یکی پیدا میشه بفهمه چقدر زشت هست که قدر و منزلت ش رو دارن با سکه معامله میکنن..  اون وقت وسط جلسه بله برون بلند میشه میگه ... من ارزشم انداز هیچ تعداد سکه نیست لطفا منو معامله نکنید... بخدا زشته ... بخدا زشته منزلت یه دختر رو با سکه نشون میدن ... مطمئنم بعدا این قاعده عوض میشه ... اما مطمئنم اقای خامنه ای یه چیزی میفهمیده که میگه نظرم 14 تاست ... 

نه اینکه بگه 14 عددی باشه ... این یه کد هست که  بفهمید که دخترتون رو با سکه ارزشش رو نشون ندین ... 

 

سکتنا ولکنَّ «العیونَ» نواطق
أرق حدیثٍ ما العُیون به تشدو..

..

خموشیم
و «چشم‌ها» سخن‌گویانند-
-لطیف‌ترین واژه‌ها را
وه! چشم‌ها چه سرایندگانی‌اند..

-ضُم قلبی بالحکیی
عوضنی فقر اللقی

با حرف‌هایت
قلبم را در آغوش بگیر
جبران کن این همه ندیدنت را...